عصر ایران؛ مهرداد خدیر- جمعیت جهان از امروز 8 میلیارد نفر است و البته در همین لحظه که من مینویسم یا شما میخوانید کسانی چشم از جهان بستند و نوزدانی دیده به دنیا گشودند. 8 میلیاردی شدن دنیا اما نکتۀ قابل تأملی است و میتوان در آن درنگ کرد و آن را تنها یک عدد نینگاشت. برخی از این نکات در خبر سازمان ملل آمده و بعضی را از منظرهای دیگر یادآور میشوم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نکته نخست این که 72 سال قبل حمعیت جهان دو ونیم میلیارد نفر بوده و این افزایش بیسابقه و شگفتانگیز است. دو و نیم میلیارد نفر کجا و هشت میلیارد کنونی کجا؟ بیتردید این رشد به خاطر پیشرفتهایشگرف در بهداشت عمومی و فردی، تغذیه و پزشکی است. هر چند همین رشد چالشهای بزرگی را برای فقیرترین کشورها ایجاد کرده است. دوم: یادمان باشد جمعیت کرۀ زمین تا سال ۱۸۰۰ یعنی 220 سال قبل کمتر از یک میلیارد نفر بود و همین 12 سال پیش به 7 میلیارد نفر رسید و طی تنها ۱۲ سال به امروز رسیدیم: 8 میلیارد نفر. با این حال پیشبینی میشود ۱۵ سال طول میکشد تا جمعیت جهان در سال ۲۰۳۷ به ۹ میلیارد نفر برسد. سازمان ملل همچنین پیشبینی کرده در دهه ۲۰۸۰ جمعیت زمین از 10 میلیارد نفر عبور کند و سپس تا پایان قرن رکود داشته باشد. این نکات اما در خبر آمده بود و خودمان هم مستقلا منتشر کردیم. پس، منظور این یادداشت 6 نکتۀ دیگر است: نخست اینکه جمعیت و مساحت ایران ما تقریبا یک
درصد جمعیت دنیا و مساحت خشکیهاست اما منابع ما بسیار بیش از یک درصد و از این رو مطالبۀ سهم واقعی از حیات و امکانات بدیهی ترین حق مردم است و نباید نگاه سیاسی و ایدیولوژیک به آن داشت. حق همۀ ایرانیان است که سهمی داشته باشند و مطالبۀ آن ذیل کوهی از ادعای عدالت با برچسب فرونمینشیند. بخشی از اعتراض مردم به خاطر این است که تصور یا حس می کنند دولت ما اصطلاحا «استخراجی» است و از منابع برداشت می کند ولی به درستی هزینه نمی کند یا سهم وفاداران بیش از معترضان و منتقدان و غیر نزدیکان است. دوم این که به تعبیر شاعر: بودن به از نبود شدن. همین که هستیم و در زمرۀ هشت میلیارد باشندۀ زمین به حساب میآییم مهم است. من شمای زنده که موبایل و خودرو داریم از ناصر الدین شاهی که نمی دانست موبایل و خودرو چیست چه بسا خوش بخت تر باشیم. هر چند که هیچ بنی بشری در دنیای امروز در پاره ای تفریحات به گرد ناصرالدین شاه نمی رسد اما منظور رفاهیات در مفهوم کلی آن است. به تعبیر «کییر که گور» انسان موجودی معطوف به مرگ است. یعنی مردن آدمها عجیب نیست. این که زندهایم و هستیم ولو معطوف به مرگ با فرجام قطعی مردن مهم است. به عبارت دیگر این که هستیم و فردا یا پس فردا نیستیم عجیب نیست. عجیب این است که نبودیم و حالا هستیم. زیاد فلسفی شد؟ اما کمی به این جمله فکر کنیم! سوم: رولف دوبلی در «هنر خوب
زندگی کردن» که با ترجمۀ عادل فردوسیپور به چاپ های متعدد رسیده مینویسد: « با وجود درگیریهای گاه و بی گاهتان با دست تقدیر، باید بپذیرید که به طرز خارقالعاده ای خوش شانس هستید. از بین تمام افرادی که روی کرۀ زمین زندگی کردهاند، در حال حاضر فقط 6 درصدشان زنده هستند. به بیان دیگر 6 درصد از مردمی که از 300 هزار سال پیش (از زمان پیدایش هوموساپی ینسها) تا امروز به دنیا آمدهاند هم اکنون در قید حیاتاند. بسیار محتمل بود که آنها در عصر دیگری متولد شوند. در واقع احتمال آن 94 درصد است. خودتان را بردهای در امپراتوری روم، گیشایی در زمان سلطنت مینگ یا سقایی در مصر باستان تصور کنید! در آن شرایط چه تعدادی از استعدادهای ذاتی شما از ارزش قابل توجهی برخوردار میبودند؟ چهارم: در این مملکت بنده خدایی 8 سال رییس جمهور بود که حالا البته ساکت است و ادعای مدیریت جهان داشت! مهندسی خوانده بود اما آن قدر با عدد بیگانه بود که نمی دانست چرا باید 99 درصد مردم دنیا زیر مدیریت یک درصد جمعیت دنیا بروند؟ در این عصر البته. با زمانهای دیگر کاری ندارم. اما این توهم از کجا آمده که هشت میلیارد آدم دیگر به خطا میروند و ما تازه آن هم نه همۀ ما که بخشی از ما و تازه از آن بخشی هم باز بخشی از بخشی سره را از ناسره تشخیص میدهند! پنجم: چه منی که دارم می نویسم و چه شمایی که دارید میخوانید تنها یک نفر از هشت میلیارد آدم زنده در دنیا هستیم. اگر به نسبت کل انسان هایی که آمده و رفته اند، بگیریم که از این هم کوچکتر میشود. از این رو در عین عزت نفس نباید زیاده از حد خودمان را و به طریق اولی دیگران را جدی بگیریم چرا که باز به قول رولف دوبلی: «هر چه هستیم مدیون ژنها و محیطی است که طرح اصلی ژنتیکیمان در آن شکل گرفته. حتی سطح ما هم عمدتا توسط ژنهای ما تعیین میشود. اگر درونگراییم یا برونگرا، آزاداندیش یا عصبی، قابلاعتماد یا بیعرضه، همگی طبق این قاعده تعیین میشود... همۀ آنچه به آن افتخار میکنیم حاصل ارادهای است که به واسطۀ برآیند ژنها و محیط اطراف به ما رسیده است.» ششم: بحث جمعیت که به میان میآید در میان اندیشمندان یک نام پررنگتر است و او بیگمان «مالتوس» است؛ توماس رابرت مالتوس. متفکر انگلیسی که در سال ۱۷۶۶ چشم به جهان گشود و در سال ۱۸۳۴ در ۶۸ سالگی درگذشت و مهم ترین کار او این بود که نظریه جمعیت را وارد مباحث اقتصادی کرد. طبق نظر او رشد محصولات مانند کشاورزی با تصاعد عددی انجام میشود در حالی که رشد جمعیت انسانها از تصاعد هندسی پیروی میکند. این رشدهای نامتوازن موجب تقاضای بیش از عرضه و به تبع آن قحطی، جنگ و مرگومیر و در نتیجه مرگومیر موجب کاهش تعداد افراد بشر - متقاضی تولیدات کشاورزی - می شود. مالتوس معتقد بود با سه روش میتوان از رشد جمعیت جلوگیری کرد: منع یا فشار اخلاقی (عقب انداختن ازدواجها)، کنترل جمعیت از طریق برنامه تنظیم خانواده، فقر و گرسنگی. پیشبینی او البته تحقق نیافت چون در محاسبات خود نقش حیرت آور فناوری در رشد اقتصادی و پیشرفت جامعه را منظور نکرده بود و هشت میلیاردی شدن جمعیت دنیا به رغم قحطی و جنگ، نشان می دهد با وجود نوآوریهای فراوان و سرعت گرفتن آن نسبت به سرعت تولید مثل بشر مانع تحقق پیش بینی مالتوس شده تا به مدعیانی که از بام تا شام به دستاوردهای توسعه میتازند یادآور شد اگر فناوری ها نبود آدم ها کرور کرور و در سن کم میمردند یا زندگی را با رنج و درد بیماری سپری می کردند. زندگی را باید پاس داشت و با نگاه نو به عدالت، فرصت ها را برای همه ایجاد کنیم تا زندگی کنیم. زندگی. چون یک بار بیشتر زندگی نمی کنیم و اگر چه از جمعیتی که درگیر فقر مطلق اند ( درآمد روزانه کمتر از یک ونیم دلار) بهتر زندگی می کنیم اما چون با یک درصد جمعیت جهان بیش از یک درصد منابع و امکانات را در اختیار داریم حق مرذم ماست که بهتر زندگی کنند و کار به دستان به جای دخالت در حوزه های مختلف باید توضیح دهند با منابع ما چه میکنند. لازم نیست قسم و آیه بیاورند که «میل» نمی کنند اگر چه خالی از میل هم نیست ولی حیف کردن و هدر دادن کم از میل نیست! بدترین نوع هدر دادن البته این حس است که لحظه های عزیز و بازناگشتنی زندگی «حیف» میشود.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۲۱۵۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا این «دوازدهوجهی» باستانشناسان را حیرتزده کرده است؟ (+عکس)
شاید صدها یا هزاران سال بعد، کسانی که آثاری از تمدن ما را پیدا میکنند، ندانند که آن اشیاء برای ما واقعا چه کاربردی داشتهاند. خود ما هم در نسبت با برخی از آثار باستانی همین وضع را داریم. یکی از رازآمیزترین اشیاء باستانشناسی که تا کنون کشف شدهاند، «دوازدهوجهیهای رومی» هستند.
به گزارش فرادید، ما تقریباً هیچ چیز در مورد این اشیاء مرموز نمیدانیم؛ در واقع آنقدر اطلاعات باستانشناسان و مورخان دربارۀ این اشیاء کم است که تا کنون نظریههای کاملا مختلفی در مورد معنی و عملکرد آنها شکل گرفته است.
یکی از قویترین سرنخهایی که در مورد این اشیاء در اختیار داریم، نقشهای است که محل کشف دهها مورد از آنها را نشان میدهد؛ این نقشه به ما میگوید که آنها در بخشی از امپراتوری روم محبوبیت خاصی داشتند: شمال فرانسه، انگلستان و آلمان امروزی.
دربارۀ دوازدهوجهی رومی چه میدانیم؟
دوازدهوجهیهای رومی اجسامی توخالی و 12 ضلعی هستند که هر ضلع آن به نوبۀ خودش حالت یک پنج ضلعی را دارد و تقریباً همیشه حاوی یک سوراخ است. لبههای بیرونی این اشیاء اغلب دارای برجستگیهای گرد هستند.
بیشتر این اشیاء از برنز ساخته شدهاند، اما برخی نیز از جنس سنگ هستند و سوراخ یا دستگیره ندارند. قطر آنها از حدود 1.5 تا 4.5 اینچ (4 تا 11 سانتی متر) متغیر است و اندازه سوراخها نیز متفاوت است، از 0.2 تا 1.5 اینچ (6 تا 40 میلی متر).
اشیایی از این نوع قبلا ناشناخته بودند تا اینکه اولین مورد در سال 1739 در هرتفوردشایر پیدا شد. در مجموع، حداقل 116 مورد از این اشیاء پیدا شدهاند که بیشتر آنها در حوضه راین، در سوئیس کنونی، شرق فرانسه و جنوب آلمان یافت شدهاند. برخی از آنها در میان گنجینههای سکه یافت شدند که نشان میدهد صاحبانشان آنها را ارزشمند میدانستند. قدمت بیشتر آنها را میتوان قرن دوم و سوم پس از میلاد دانست.
اسباببازی، ابزار، تقویم . . .؟
هیچ اشارهای به دوازده وجهی در متون مربوط به زمان رومیان باقی نمانده است و بنابراین هر نظریهای در مورد عملکرد آنها صرفا بر اساس حدس و گمان است. تا کنون چندین فرضیه مختلف دربارۀ کارکرد این اشیاء ارائه شده است:
1. نوع خاصی از تاس که در یک بازی مثل نرد به کار میرفته است.
2. یک شیء جادویی، احتمالاً از مذهب سلتیک.
3. یک اسباب بازی برای کودکان.
4. وزنهای برای تورهای ماهیگیری
5. سر عصای روسای قبیله یا افراد مهم.
6. نوعی ساز موسیقی
7. ابزاری برای تخمین فواصل و بررسی زمین، به ویژه برای اهداف نظامی.
8. دستگاهی برای تشخیص سکههای تقلبی.
9. تقویمی برای تعیین اعتدال بهار و پاییز ویا تاریخ بهینه کاشت گندم.
10. یک جا شمعی. (بقایای موم در یکی دو مورد از اشیاء بازیابی شده یافت شده است.)
11. یک اتصالدهنده برای تیرهای فلزی یا چوبی.
12. ابزار بافندگی مخصوص دستکش. (این توضیح میدهد که چرا هیچ دوازده وجهی در مناطق گرمتر امپراتوری یافت نشد.)
13. وسیلهای برای تعیین قطر لولههای آب.
14. پایهای برای علامتهای عقاب. (هر لژیون رومی یک پرنده نمادین را بر روی یک میله در میدان نبرد حمل میکرد.)
15. نوعی ابزار طالعبینی (بر روی یک دوازده وجهی که در سال 1982 در ژنو یافت شد، نام لاتین 12 علامت زودیاک نوشته شده بود.)
اما همانطور که گفته شد، هیچ یک از این نظریات تایید نشدهاند و بنابراین هنوز راز دوازدهوجهی رومی حل نشده باقی مانده است.
کانال عصر ایران در تلگرام